علی مریم کاشانی مامور بود هر روز چندین بار ماسوره های۱ پُرِ مورد نیاز پدرش را از خانه به کارخانه برده و ماسوره های خالی را برای پیچیدن دوباره به خانه برگرداند. او هر روز در راه رفت به کارخانه شعربافی پدر خانه ها را در خیالش خراب میکرد و در راه بازگشت آنها را با […]